اگر چه ویترینها معمولاً یک قاب مستطیل آلومینیومی هستند اما باز هم نمونههای متفاوتی از طراحی قاب و ملحقات آن در بینشان دیده میشود، مثل این نمونه در بهشترضای مشهد که با گرفتن یک فرم محرابی کشیده، از سایر قابها جدا شده بود:
فرم کلمه «لا» دو فضای ویترینی مجزا با عایقبندی مناسب را بر سر مزار این شهید که خود نیز فرزند شهید است، در بهشت زهرای تهران فراهم کرده است:
و سایر ویترینهایی که در بهشت زهرا (س) تهران در ابعاد و اشکال متنوع می توان دید:
در نمونهای دیگر که میشد آن را قبل از نوسازی مزار شهدا در بهشترضای مشهد دید، میلهی پرچم و آرم جمهوری اسلامی با همان فرمهای عامیانه به ویترین اضافه شده بود.
ویترین مزار یک طلبه در بجنورد که به شکل برج ساعت مدرسه فیضیه قم درآمده بود، نمونهای از تعریف فرمها و ویژگیهای جدید است. خانواده این شهید میتوانستند از نمادهایی چون گنبد و گلدسته استفاده کنند تا تداعیگر یک فضای مذهبی باشد اما آگاهانه مدرسه فیضیه را به عنوان نماد جمع بین علم و جهاد برگزیدهاند.
دو ویترین متفاوت در بهشت زهرا:
ماکت قدس در بالای ویترین شهیدی در بهشت زهرای تهران که شاید نشاندهنده آرمان قدس یا فعالیتهای شهید باشد:
چیدمان اشیاء داخل ویترینها که سعی در معرفی صاحب مزار دارند، هر کدام خود حکایتی جدا دارند…
حجله عروسی در ویترین مزار شهیدی در امامزادهای در کاشان:
حجلهای بر مزار شهیدی، بهشت زهرا:
کوبلنی از تصویر شهید که شاید محبتی خواهرانه باشد، بهشت زهرای تهران:
ماکت لوازم ورزش باستانی، بجنورد:
و سایر اشیایی که میتوان در ویترین مزار شهدا دید:
به نمایش گذاشتن همزمان تصویر پیکر بیجان شهید در کنار چهره او که آن را در بهشت رضای نوسازی نشده مشهد دیدم. البته چنین ترکیبی را بسیار دیدهایم، ترکیبی که به ما فرصت مقایسهای پرمعنا میدهد. این عکسها مرا به یاد این حدیث امام عسکری علیهالسلام میاندازد که: «بهترین شما کسی است که جوانیاش را در راه خدا صرف کند…»
انتخاب کلوزآپی از چهرهی شهید برای قرار گرفتن در ویترین، بهشترضای مشهد:
نصب این قاب چه کار خانواده شهید باشد چه کار بچههای پایگاه، گرچه به اضطرار و برای گنجاندن تصویری بزرگ در قابی کوچک بوده است، اما انتخاب چشمها به عنوان مرکز تصویر و حذف پایین صورت، که کاری خلاف عرف است، حتماً آگاهانه بوده و به دو دلیل قابل تحسین است: اول آنکه استفادهای نو از قالب تکرارشده قابهای آلومینیومی در قطعه شهداست. دوم آنکه این بزرگنمایی اگر چه بسیار ساده و بدون تکلّف و وسواس در رعایت اصول است، با این حال پیامی امروزین را به هر رهگذری میرساند. چشم مؤثرترین عنصر ارتباطی چهره با دیگران است و حرفهای ناگفته و نانوشته زیادی را با ما در میان میگذارند. در اولین نگاه به این تصویر، «شاهد»بودن شهیدی را درک میکنیم که به ما چشم دوخته و به خاطر بزرگی تصویر، ناگهان خود را در محضر او مییابیم.
عکس امام و البته امروزه عکس امام و رهبری، از پرکاربردترین عناصر در تزیین ویترینهاست، آنجا که در کنار عکس شهید نشسته است. مانند این نمونه در گلزار شهدای خواجه ربیع مشهد:
یا این نمونه در گلزار شهدای زاهدان:
به عنوان نشانی از افتخار خانواده شهید برای فداکردن عزیزشان در خط امام و چه آن جا که در نبود عکس شهید، عکس امام به حکم اتحاد عاشق و معشوق، بهترین جایگزین شده و تمام ویترین را پرکرده است:
و نمونه های دیگر در بهشت زهرا(س) :
– مانند اغلب نمونههای هنر مردمی، در این تراشها هم فرمهایی انتخاب شده که منحصر به فرد بوده، از کلیشهها به دور هستند و سنگتراش یا طراح آنها، با توان و دستخط شخصیاش دست به یک طراحی عامیانه زده است.
• بهشت زهرا سلام الله علیها
– بعضی از این طراحیها کارکردهای خاصی نیز دارند، مثلاً بیانگر آرمانهای خانواده یا همرزمان شهید هستند. برای نمونه روایتهای مختلف از آرمان قدس…
• بهشت زهرا سلام الله علیها
– آرایش نو به نوی سنگ مزار با گل، گاه به صورت گلبرگهای پراکنده و گاه با گلبرگهای رنگین و منظم که معمولاً سلیقهای زنانه در آنها به روشنی دیده میشود.
• بهشت رضا علیه السلام
• بهشت زهرا سلام الله علیها
به خاطر دارم سالها قبل که صبحهای جمعه و در خلوت بهشت رضای مشهد برای عکاسی میرفتم و گمان میکردم نفر اولی هستم که وارد میشوم، همیشه یک سنگ مزار بود که قبل از آمدن من شسته شده بود و با یک یا چند نوع گل که همیشه رنگهایشان ترکیب هارمونیک زیبایی داشتند، آراسته شده بود. اگر آرشیو نگاتیوهای آن دوران آب نخورده بود، امروز تصویری از ذوق و سلیقه زنانه بر مزار آن سرباز شهید در دست بود…
این یادداشت کمبضاعت تقدیم میشود به غبار مزار جهادگر شهید، مهدی کاشیپور، به یاد صمیمیت و سادگی تبسم و دستخطش…
یک نتیجهگیری غیر رسمی از مقدمهای رسمی
در بهشت رضای مشهد قدم که میزنم، به تفاوتهای عمیقی که در موضوع قبرستان، میان شیعیان و گروههای منحرفی مانند وهابیت وجود دارد، فکر میکنم؛ ما شیعیان با مزار رفتگانمان سر و کار داریم و طبق آموزههای روایی و سیرهی معصومان علیهمالسلام، با حاضر شدن بر سر مزار رفتگانمان آنها را میشوییم، با اهل آنها حرف میزنیم، برایشان دعا میکنیم و حتی دعای آنان را برای خود مستجاب میدانیم و با خواندن قرآن و خیرات کردن برایشان توشه می فرستیم. (میتوانید کتاب منازلالآخره نوشتهی حاج شیخ عباس قمی را مطالعه کنید.) پس طبیعی است قبرستانها محل رفت و آمد ما باشد و به آبادی آن فکر کنیم. از این که بگذریم، نوبت به بیان و عمل معصومان در ارج نهادن به قبوری میرسد که مدفن شهدا است. این معنا، در تعمیر و مرمّت متناوب قبرهای شهدای احد توسط حضرت فاطمه زهراسلاماللهعلیها به خوبی دیده میشود. (وفاءالوفاء ۳/۹۳۲) پیداست که یک وجه عمدهی این تلاش در احیای قبور شهدا، تلاش برای احیای راه و جایگاه فکری آنان برای نسلهای بعد است، یعنی اول تعظیم شعائرالله و دوم نگاه میراث کردن آنها.
این مقدمهی رسمی را برای این گفتم تا نتیجه بگیرم حالا که تعظیم قبور شهدا در حد تعظیم خود شهدا و راهشان است، آیا اجازه هست که کسی چون من، سوگواری برای قبر شهدا را در ردیف سوگواری برای خود شهدا بدانم؟ و اجازه هست بپرسم وقتی بخش میراثی یک قبر را از بین میبریم آیا بخشی از راه شهید و مقام شهید را از بین نبردهایم؟
قصه دربارهی مردمی است که بر فراز قبر شهیدشان صورت مزاری در شأن شهید و مقام قدسیاش آراستهاند، آن را با امکانات محدود مالی و ابزاری خود به بهترین شکل ممکن برپا کردهاند، در این مزارآرایی از هنر و سلیقهی شخصی خود در حد اعلا بهره جستهاند و سعی کردهاند با قراردادن بعضی از یادگارهای شهید و یا حتی تعریف فرم و ایجاد یک سری ویژگی، زائر را در همان چند لحظه زیارت تا حدودی با ویژگیهای شهید آشنا کنند. این یعنی مزارها، فضایی هستند برای ارائه و حفظ یک میراث فرهنگی…
محصولاتی که استفاده یا تولید میکنیم، چه کاربردی باشند و چه تزیینی، هم برای ما سبک زندگی میآفرینند و هم از سبک زندگی ما حکایت میکنند و امام آمده بود و با انقلابش سبک زندگی مارا هدف گرفته بود. بدیهی است اولین و پوستهای ترین و البته عاشقانهترین اتفاق در زمینهی محصولات، آن بود که ما بهانههای بیشتری برای نصبالعین نمودن سیمای مسیحایی امام داشته باشیم.
در ادامه، نمونههایی از محصولات مختلف را خواهیم دید که حاوی تمثال حضرت امام هستند.
قالیچـــه ها:
قالیچههای مخمل با چاپ سیلک، تولید یزد، که معمولا زیارت عاشورای آن در ابعاد بزرگ همه جا موجود بود، کم کم موضوع جدیدی پیدا کرد؛ سیمای مسیحایی حضرت امام.
• این، یکی از آن قالیچههای مخمل چاپی است که در امامزاده قاسم خلیل آباد کاشمر نصب گردیده.
• و این قالیچهی مخمل نیز در یکی از مغازه های بازار زاهدان به چشم میخورد.
• نمونهی بسیار زیباتر، این قالیچهی دستی است که در موزهی شخصی پهلوان رستم -واقع در مشهد، جادهی توس، بلوار شاهنامه- نصب گردیده. چهرهی امام فرمی بسیار عامیانه و دوست داشتنی به خود گرفته است.
ظروف:
• تصویر امام نقش بسته بر نعلبکی، در یک عتیقه فروشی واقع در میدان امام، اصفهان.
• تصویر امام نقش بسته بر یک بشقاب که آن را در قاب مزار شهیدی در گلزار شهدای فریمان میبینیم.
عکـــس از طلیعـــه بیکیـــــان
• تصویر امام، تراشیده شده بر روی یک سینی استیل، میبد، یزد.
ویتــــرایها:
اگرچه ویترای نام هنر پنجرهآرایی با شیشه های رنگیست که قدمت بیش از هزار ساله دارد و خاستگاه آن اروپا بوده و با موادی مانند شیشهی رنگی، لحیم قلع، نوارهای مسی و سربی بیشتر در آراستن کلیساها به کار میرفته، امروزه به نقاشی روی شیشه نیز به مجاز ویترای میگویند.
• نمونههای فوق ویترایهای زیبایی هستند که در قاب مزار شهدای بهشت زهرای تهران قرار دارند.
آینــــهها:
تراشیدن یا پاک کردن جیوهی آینه توسط اسید و سپس قیراندود کردن پشت آن، روشی قدیمی برای ساختن آیینههای تزیینی است.
نمونههای زیادی از چاپ تصویر امام، بر روی قابآیینهها و آیینههای جیبی مرسوم آن دوره وجود دارد که در اینجا نمونهای خاص، زیبا و ظریف از آن را میبینیم.
عکس از مریــــــــــم حــــــــــدادی
بر روی این آیینهی چهار سانتیمتر مربعی جملهی «لااله الا الله»، آیهی «فضّل الله المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیماً» و شعار «درود بر رهبر ما، نائب الامام خمینی» نقش بسته است.
کوبلــــن:
کوبلن در اصطلاح رایجش یک هنر محسوب نمیشود اما به هر حال در یک دوره، تکنیک بسیار رایجی بود که محصولات زیادی با آن تولید شد و شاید سهولت اجرای آن برای همه یکی از علل همگانی شدن آن بود. به هر صورت در کنار موضوعات متنوع و رنگارنگ، چهرهی امام نیز یکی از موضوعاتی بود که به آن پرداخته شد. نمونهی زیر کوبلنی است که به بقعهی دانشمند شهیر، سید شفتی، واقع در مسجد سید اصفهان تقدیم شده و در آنجا نگهداری می شود.
عکس از حامـــــــد مغـــــــــروری
برای من روشن نیست که الگوی این کوبلن به صورت دستی توسط خالق آن ترسیم شده و یا به صورت آماده از بازار تهیه گردیده است!
عکس برگـــردانها:
لباسها و آنچه بر آن نقش بسته است امروزه بازار داغی در بحث محصولات و سبک زندگی دارند. آنچه در سالهای ابتدایی انقلاب به این نیاز و تقاضا پاسخ میداد، عکس برگردانهای آمادهای بود که تصویر حضرت امام را با حرارت اتو بر لباسهای نخی منعکس میکرد.
کارت عروسی:
چیزی که امروز ضرورت فراوانی دربارهی آن حس میشود، کارت عروسیهایی است که خود حاوی پیامهای ارزشمند دینی و انقلابی باشد. در گذشته موجی از کارت عروسیها به بازار آمد که باز هم تمثال حضرت امام زینت بخش آن بود. از آن همه کارت عروسی هیچ نمونهای نیافتم الّا این کارت که در قاب مزار شهیدی در گلزار بهشت زهرای تهران قرار گرفته است.
نامـــــهها:
در دوران دفاع مقدس سربرگهای متنوعی که توسط ستاد تبلیغات جنگ، جهادسازندگی و یا سپاه پاسداران چاپ میشد، عهدهدار رساندن پیغام رزمندگان به خانوادههای آنان بود.
تنوع و زیبایی این سربرگها در یادداشتی مستقل مورد بررسی قرار گرفته است، اما نمونهی زیر سربرگی زیباست که تمثال حضرت امام زینت بخش آن است.
این سربرگ متعلق به مجموعهی یادگارهای شهیدان سید کریم و سید جواد خوشقلب طوسی است. [۲]
اسکنـــــاسها:
قبل از آنکه اسکناسهای پهلوی باطل شوند و اسکناسهای جمهوری اسلامی به چاپ برسند، مردم پیشدستی کردند و به طور نمادین دست به چاپ اسکناسهایی زدند تا وسیلهای باشد برای ابراز شادباش به یکدیگر. شاید نوعی کارت تبریک!
عباراتی مانند بانک جمهوری اسلامی یا بانک مرکزی ایران و یادبود بازگشت زعیم عالیقدر حضرت آیت الله العظمی خمینی مدَ ظلَه بر این اسکناسها دیده میشود.
• یک عتیقه فروشی در ساختمان زیست خاور مشهد.
[۱] در هنرهای سنتی ایران استفاده از شیشههای رنگی البته قدمتی دیرینهتر دارد که آن را در آبگینهها و اوروسیها میبینیم. استفاده از شیشههای رنگی علاوه بر ایجاد زیبایی در معماری، خواصی از قبیل راندن خزندگان و حشرات موذی داشته است.
[۲] خوش قلبها (وبلاگ برادران شهید خوش قلب طوسی)، khoshghalbha.parsiblog.com.
حضرت روح الله ظهور کرد و از حماسههای شاهنامه گرفته تا تاریخ عاشورا، در مقابل چشم مردم، طی چند سال زنده گردید. پس مردم باید با همان شیوه گذشتگان، این دوره تاریخی و این شخصیت بزرگ را ثبت و روایت میکردند. در این یادداشت نمونههایی از عرض ارادت مردم و هنرمندان مردمی را به سیمای مسیحایی حضرت امام خمینی (ره) نظاره خواهیم کرد که به و ضوح ادامهی روشن شمایلنگاری و نقاشیهایی است که سیما و تاریخ گذشتگان را به ترسیم کشیده است.
برخی از تصاویر این مجموعه دانلود دست چندم از اینترنت، طی چند ساله گذشته است و لذا امضا یا منبع مشخصی ندارد.
یکی از ویژه ترین آثاری که از آن سالها به یادگار مانده است، یک نقاشی بزرگ است که حضرت امام را در هیبتی موسایی نشان میدهد و شاه را مرعوب و زمین خورده در مقابل حضرتش به تصویر کشیده.
• نقاش کمی فضای کار را به سمت مینیاتور برده است. بالای سر امام(ره) چند ملک و بالای سر محمد رضا روایتی از ظلمهای اوست. کاراکتری با کلاه صهیونیستی و لباس بریتانیایی و ردای امریکایی، نماد اربابانی است که دیگر محمدرضا را رها کردهاند و سعی میکنند دامن از دست او درآورند و از معرکهی موسای زمان بگریزند.
• در این نقاشی، نقاش رافت پدرانه امام (ره) و اشتیاق خالص کودکانه و نه فقط کودکان که همهی آحاد ملت را دستمایهی کار خود قرار داده است و شاه مخلوع در جایی حقیر بر زمین افتاده. گویا او هم اینک به بخشش امام نیاز دارد. از دریچهی این اثر، همه به امامشان به چشم یک پدر مینگرند.
• نیاز پهلوی به رأفت و بخشش روح اللهی در این اثر بیشتر دیده می شود. این، شاید کنایهای باشد از اذناب او که در ید قدرت امت و امام گرفتار بودند. اما نقاش با ذکر آیهی صد و شصت و هشت سورهی نساء در تابلوی خود، جواب این گروه را به روشنی و قاطعیت داده است. آری خمینی ولیّ خداست و قرار است بعد از پانزده سال نصیحت و هدایت، اینک حکمی را جاری کند که خداوند فرموده است: «خداوند بنا ندارد کسانی که کفر ورزیدند و ظلم کردند را بیامرزد یا راهی پیش پایشان بگذارد.»
• و این اثر که از لحاظ کاراکتر سازی و قلم و ترکیب بندی و آوردن نام افراد یا مکان ها، به فضای نقاشیهای قهوهخانه ای و پردههای نقالی به شدت نزدیک است، روایتی دارد از فرار شاه و خیانتها و دزدیهای او، راهپیماییهای مردم، حملهی ارتش شاه، جنایاتی مانند سینما رکس، منابع ملی نظیر نفت و دریا، بازگشت امام از تبعید نجف و فرانسه ، پیروزی مردم و اعدام مفسدین من جمله هویدای پیپ بر لب، و عنصری که در بیشتر آثار این مجموعه در دست و بر فراز سر حضرت امام قرار دارد: قرآن و پرچم اسلام….
• در اثر بالا که باید به سالهای بعد از پیروزی انقلاب مربوط باشد، به اهمیت وحدت و انسجام حول کلمهی الله و قطع دست استعمار از منابع ملی میپردازد.
عکس از سیـــد کمــــال الدین دعـــــــایی
• آخرین نمونه از سری آثار نقاشی نیز با دستمایهی دیو و فرشته، امام و شاه را به قلمی زیبا به تصویر کشیده است.
نمونه های پیش رو کارتپستالهایی است که قبل از پیروزی انقلاب کار شده و برای تبریک سال نو استفاده می شده. این کارها که گاه به نقاشی می زند و گاه به گرافیک، علاوه بر سیمای مسیحایی حضرت روح الله، مجموعهای زیبا است از نمادهای انقلابی از قبیل آیات جهادی قرآن کریم، شمشیر عدالت، کرهی زمین که مقصد نهایی این انقلاب است، قرآن، نور و بالاخره صفات حضرت روح الله که پیرامون تمثال حضرتش نگاشته شده است.
• علاوه بر آن، ادبیاتی که در کنار هر کارتپستال به کار رفته زیبا و منحصر به فرد است:
بود آن روز بر ما عید مطلق / که در جنبش درآید پرچم حق
• در خاطرات منقول از حجه الاسلام و المسلمین رحیمیان شنیدم که در اصفهان، نقاش این اثر از وی به عنوان مدل استفاده کرده است.
• در کنار همه آیات الهی که در آثار این مجموعه دیدیم و خواندیم این آیه در کارتپستال اخیر دیدنیتر و خواندنیتر است که دعای یوسف نبی علیه السلام را از زبان حضرت روح الله نقل می نماید: رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ(یوسف/۳۳)
حضرت روح الله زندان و تبعید را برای خدا تحمل کرد تا مردمش مشق کنند انتظار و تمهید را برای آزادی یوسف زهرا عجل الله تعالی فرجه الشریف از بند غیبت….
سه نقاشی زیر از تمثال امام در سالهای ابتدایی انقلاب کار شده است که نسخهی چاپی آن در مجموعهی شخصی من موجود است.
فاقــــــد امضـــــا
امضا: علیرضـــا اسکنــــدری
امضا: اسماعیــــل سلیمــــی نمیـــــن
سیمای مسیحایی از آن جهت به تصاویر امام مینگرد تا نکات ذیل را دریابد:
۱- پوسترهای نابی که هم از حیث تصویر و هم از جهت نسخهی چاپی کمیاب است.
2-قالبهای متنوع و متفاوتی که مردم تصویر محبوب خود را در آن چاپ و نصب کردهاند.
3-عمق و تنوع حضور تمثال امام از سالهای دور در اماکن مختلف و همچنین گستردگی جغرافیایی این حضور.
4-علاقه و اهتمام مردم به نگهداری تمثال حضرت امام به عنوان تصویری مقدس، علیرغم قدمت وکهنگی یک نسخه.
5- بررسی خمینی خواهی عظیم، آنهم نه از نوع دولتی و سازمانی. بلکه از جنس مردمیاش.
روز نهم دی ماه ۱۳۸۸ از چند جهت روز ویژه و بی نظیری بود.یکی از این جهات، حضور خودجوش اقلام تبلیغی، عکسها، پلاکاردنوشتهها و پوسترها در دست مردم بود. این بار مردم منتظر اقلام آمادهی تبلیغی از طرف سازمانهای دولتی نماندند. بعضی با ماژیک و مقوا پلاکارد ساخته بودند
آنچه در این یادداشت میآید نمونههایی از همین عکسها است.
نمی دانم کدام انسان بر سر گنج نشسته و باذوقی، پوسترهای چاپ دهه۵۰ی و بلکه ۴۰ از تمثال امام را از گنجهی خانهاش بیرون کشیده بود و در راهپیمایی۹دی میان مردم تقسیم کرده بود که هر چه دویدم تا یک پوستر هم نصیب من بشود، به گرد پایش هم نرسیدم! چند نمونهی زیر از همان
پوسترهاست در دست مردم مشهد در راهپیمایی عظیم حمایت از ولایت:
• و این هم تصویری از امام در نوفل لوشاتو در دست مادر سالخوردهای که دوست نداشت چهرهاش در عکس من باشد، ولی اصرار داشت که از عکس امام عکاسی کنم.
• و این جوان هم، عکس قدیمی امام را پلاکارد کرده بود و در۲۲بهمن در مشهد به خیابان آورده بود. این تصویر مربوط به سال ۵۸ در دوران اقامت حضرت امام در قم است.
[۱] نمونههای این پلاکاردها را می توانید در یادداشت هنر راهپیمایی ببینید.[۲] سایت رسمی نهضت مردمی پوستر انقلاب
واژه شابلون که از زبان روسی وارد زبان ما شده، به وسیلهای ساده برای چاپ دستی گفته میشود که از سطحی عایق نسبت به رنگ ساخته شده است و منافذ ایجاد شده روی آن، این امکان را میدهند که رنگ مطابق طرح دلخواه کاربر بر سطح مورد نظر بنشیند. گاه در مواردی که منافذ به سطوح بزرگ تبدیل میشوند برای جلوگیری از گسستگی سطح شابلون، نوارهایی بین منافذ گذاشته میشوند که ما به آنها پل یا بند میگوییم. در واقع رابطهای که شابلون با رنگ دارد، رابطهایست که نگاتیو با نور دارد. در اصطلاح غالباً به این وسیله به اشتباه کلیشه میگویند.
تصاویری را که در این یادداشت خواهید دید، از میان نمونههای فراوانی که ثبت کرده بودم، انتخاب شده است: نمونههایی از تصاویر شابلونی حضرت امام رحمهاللهعلیه که در شهرهای مختلف کشور ساخته شده و بر دیوارها نقش بستهاند. برخی از آنها مربوط به سالهای قبل از پیروزی انقلاب، بعضی متعلق به سالهای جنگ و حتی سالهای پس از ارتحال آن امام عزیز هستند که گاه همراه با جملههایی حکیمانه از ایشان، یا با دعایی به جان حضرتش و گاه تنها با سیمای مسیحاییاش آذینبخش شهرهای ما بودهاند. در پایین هر اثر نیز معمولاً نامی از پایگاه یا مسجدی به چشم میخورد.
به یقین میگویم اگر از بچههای مسجد آن محلهها میپرسیدید که از این کار چه هدفی دارند، با شما حرفی درباره فضاسازی شهری، تبلیغات محیطی یا مبلمان شهری در میان نمیگذاشتند، بلکه شاید زبان حالشان این بود که:
تصویر تو را به کوی و میدان زدهایم
بر تارک برگ برگ دیوان زده ایم
در صفحه قاموس لغت بعد از تو
بر واژه عشق خط بطلان زدهایم
من نیز میگویم عنصر گمشدهی فضاسازی شهری امروز، همین عشق است که احتمالاً شما بگویید اشتباه میکنم. پس بگذریم و موکول کنیم به یادداشتهای بعدی و به نمونهها بپردازیم.
• نمونهی اول که در ساختمان ایستگاه راه آهن تبریز قرار دارد، بسیار خوب و ظاهراً حرفهای آنالیز شده است. بندهای شابلون در عمامه و عبا بعداً با اسپری پر شده است. پراکنده شدن رنگ اسپری در اطراف عمامه و عبا، کار را از قالب شابلون جدا کرده و به نرمی آن را به فضای اطراف متصل نموده است. به نظر میرسد پس از بیثمر ماندن تلاش برای پاککردنش، این اثر شانس باقیماندن بر دیوار را یافته است. تصویر این شابلون از لحاظ تیپشناسی، به تصاویر امام در نوفللوشاتو شباهت دارد. حس آمیزی غریبی در ریتم فرمهای چهره امام وجود دارد که به آن صلابت و سادگی خاصی داده است.
• نمونهی بالا را هم در ایستگاه راه آهن تبریز و در ساختمان مجاور ریلهای خروجی از ایستگاه ثبت کردم. این شابلون که از تصویر حضرت امام در جایگاه حسینیه جماران تهیه شده است، بر خلاف نمونه قبلی آنالیز خوبی ندارد و اجزاء آن به شدت از هم پراکندهاند. اگرچه این پراکندگی باعث شده که نیازی به قرار دادن بند در شابلون نباشد اما نتیجه زیبایی در بر نداشته است. (شابلون آینه چاپ شده)
• بر سردر غربی مسجد جامع بیدخت شهرستان گناباد در استان خراسان رضوی، این تصویر امام با رنگ نارنجی خویش جلوهگری میکند. احتمالاً اسپری قرمز رنگ کمکم رنگ خود را از دست داده و به این رنگ درآمده است. این کار بسیار ساده و خلاصه است. تصویر آن مربوط به دوران قبل از تبعید امام است که مختصات اصلی خود را از دست داده و حالت خاصی به چهره امام بخشیده است اما همچنان چهرهای آشنا از امام را برای مردم به نمایش گذاشته است.
• این نمونه را هنوز میتوان در خیابان مجد مشهد مقدس بر روی دیوار مشاهده کرد و گمان میکنم تعمّد صاحبخانه در ماندگاری این دیوارنوشته مؤثر بوده است. این شابلون، تصویر حضرت امام بر فراز بیمارستان است (شابلون آینه چاپ شده است). در کنار این تصویر جمله «امام را دعا کنید» نقش بسته است.
• همان عکس به صورت شابلون در یکی از کوچه های اطراف مسجد جامع گرگان بر دیوار نقش بسته است.
• نمونهی بالا را که بعید میدانم دیگر بتوان آن را به راحتی در خیابان سیاهآب مشهد مشاهده کرد، شابلونی بر اساس تصویر امام در جایگاه حسینیه جماران است. در زیر این تصویر نوشته شده بود: «جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم»، یادگاری از سالهای دعوت پایگاههای مساجد به حضور در جبهه.
عکس از زهــــرا وطن دوســــت شریـــــف
• این یکی بهخاطر وجود میلههای اطراف بیمارستان شهید کامیاب در چهارراه فدائیان اسلام مشهد، هنوز بر دیوار این بیمارستان بر جای مانده است. خالق آن با اندکی اغراق، بزرگکردن اندازه محاسن حضرت امام و تأکید بر خطوط پیشانی، چهرهای بسیار پرابهت از حضرتش به نمایش گذاشته است. گویا در آن سالها بسیاری از شابلونهای ساختهشده از چهره حضرت امام از این ویژگی برخوردار بودهاند. بندهای این شابلون نیز پس از اجرا، با اسپری پر شده است.
• این نمونهی بسیار دوستداشتنی را که در ابعادی کوچک و تقریباً به قدر یک کف دست اجرا شده است، بر دیوار یک خانه در پشت مسجد جامع خرمشهر دیدم: خانهای که اینک گروه تفحص سیره شهدا در آن مستقر هستند. همه چیز این نمونه خاص است: اندازهاش، رنگش، طراحی ساده و متفاوتش و آثار گلولهها و ترکشهایی که اطراف آن را تزیین کرده است. طراح این شابلون اگرچه به خاطر نداشتن تسلط و دید قوی، کار را خلاصه کرده است و حتی محاسن امام را یکدست و سیاه دیده اما باز هم هر رهگذری در اولین نگاه، چهره ی مراد و امام خویش را به خوبی میشناسد. حتی به راحتی میتوان فهمید شابلون از روی کدام تصویر امام کار شده و یادگار چه ایامی است. این همان عنصر عشق است که بستر این شناخت را به خوبی فراهم کرده است.
• این یکی را در خیابان ملل گرگان دیدم. خالق اثر طوری سطوح را آنالیز کرده که همنواخت با فرم صورت و لباس باشد و نیاز چندانی به اصلاح و پرکردن بندهای ایجاد شده نباشد.
• همان تصویر به روایتی دیگر در پشت قاب مزار شهیدی در گلزار بهشت زهرای تهران.
• در روستای زیارت گرگان، نرسیده به امامزاده میتوانید این تصویر حضرت امام را زیارت کنید.
• در خیابان باجک قم این تصویر امام که مربوط به سالهای قبل از تبعید میشود هنوز به چشم میخورد.
• در میدان بیت المقدس مشهد (فلکهی آب) یکی از شابلونهای زیبای حضرت امام هنوز جلوهگری میکند. به گمان من، طبق شواهد، این شابلون یکی از آثار استاد علیرضا خالقی است. (شابلون آینه چاپ شده است)
• این شابلون نیز که از نمونههای کوچک به شمار میرود در خیابان امام خمینی مشهد قرار دارد.
عکس از نیکـــــی عسگـــری
• اصفهان، محلهی لنبان، خیابان صایب.
عکس از زهــــرا وطن دوســــت شریـــــف
• البته به جز تصویر حضرت امام شابلونهایی که حاوی شعارهای زیبایی دربارهی ایشان است نیز قابل توجهاند. نمونههای بالا به ترتیب در خیابان اسرار سبزوار و خیابان وحید مشهد به چشم می خورند.
عکس از رضا غریبــــــی
• گرگان، روستای رحمتآباد
عکس از رضا غریبــــــی
• مشهد، خیابان گلستان
عکس از رضا غریبــــــی
• بندر ترکمن، جزیره آشوراده
زیباتر و دلنشینتر از تمامی تصویرهایی که از امام این روزها بر روی اسکناسها، کتابها یا در و دیوار و بیلبردها و سایر جایگاههای رسمی و نیمهرسمی دیده میشود، تصویرهایی ست که خود مردم با انگیزهای عاشقانه بر دیوار منزل، مغازه، کارگاه، دفتر و مسجد و تکیهشان نصب کردهاند. به این تصاویر از چند جهت میتوان توجه کرد. اول آنکه گاه کهنگی آنها و حتی قابهای شان، این سوال را به وجود میآورد که چرا صاحبش آن را با عکسهای جدید و پوسترهای جدیدتر عوض نکرده است؟ غافل از آنکه کهنگی این عکسها از کهنگی عشق صاحبش به امام خبر میدهد و اینکه این عکس همیشه یادآور خاطرات روزهایی است که تهیه و نصب شده است.
• مغازهای در خیابان آزادی(آیتالله بهجت) مشهد، تصویر امام در مدرسه فیضیه قم.
• یک شیرینیفروشی در بلوار شهید صادقی، مشهد. این تصویر، امام را در بهمن ۱۳۵۷ و در مدرسهی علوی نشان میدهد که در بین دو دیدار مردمی در حال استراحتند.
•همان عکس در جعبهی بساطی کوچکی در کنار چهارراه رسولی زاهدان.
• این تصویر منحصر بفرد در فروشگاه موسسهی تنظیم و نشر آثار امام در خیابان انقلاب تهران نصب گردیده. به گمان میرسد عکس متعلق به چادر برزنتی محل اقامهی نماز امام در دوران اقامت حضرتشان در نوفل لوشاتو است.
• تربت حیدریه، دفتر مسجد جامع، تصویر امام قبل از تبعید.
• این نقاشی زیبا و قاب تصویر حضرت امام و نمونههای منحصر به فرد دیگری که در یادداشتهای آتی خواهیم دید، متعلق به پهلوان رستم است که آنها را در زورخانهی «شه لا فتی» و موزهی شخصی خود نگهداری میکند. مشهد، جادهی توس، بلوار شاهنامه.
• یک نانوایی سنگک در خیابان مطهری جنوبی مشهد.
• عکس حضرت امام در یک مغازهی ابزار فروشی، تهران، خیابان دماوند، خیابان شارق (شهید رجبی) .
• این پیرمرد باصفای بجنوردی، قاب عکسی را که از نهضت سوادآموزی هدیه گرفته است در مغازهی بقالی کوچک خود از سالهای دور نگهداری میکند.
دوم اینکه این تصاویر عمدتاً تصاویری است خاص که امروز دیگر در هیچ یک از منابع رسمی وجود ندارند. عکسهایی که از طریق رسانهها پخش یا توسط سازمانها و ارگانهایی مانند موسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره) و ستاد ارتحال چاپ میشوند، عکسهایی رسمی و اکثراً تکراری هستند و آنچه در خانههای روستایی و مغازههای بازار یافت میشود، در میان آنان نیست.
• روستای رود معجن، بخش بایگ از توابع تربت حیدریه،گلزار شهدا، تصویر امام در خانه در نوفللوشاتو.
• باز هم گلزار شهدای روستای رودمعجن و تصویر امام در قم.
• تصویر امام در نوفللوشاتو.
• تصویر امام در گلزار بهشت زهرا سلام الله علیها، تهران. این عکس مربوط به سال ۱۳۵۸ و ایام اقامت حضرت امام در قم میباشد و پوستر آن توسط جمعی از جوانان قم چاپ و توزیع گردیده. این نمونه هم از حیث عکس و هم نسخهی چاپی ویژه و منحصر بفرد است.
• و باز هم بهشت زهرا سلام الله علیها، تهران. در این عکس حضرت امام را در جایگاه فلزی سخنرانیشان در مدرسهی فیضیهی قم و در سال ۱۳۵۸ میبینیم.
سوم اینکه این عکسها غالباً در جایی خاص نصب و به طرزی مخصوص تزیین شدهاند و گاه نیز خاطراتی که باید همیشه زنده بمانند، در کنار عکس امام پناه گرفتهاند چرا که صاحب عکس میداند عکس امام تنها چیزی است که همیشه در خانهاش می ماند و کهنه نمیشود.
• روستای عبدالمجید، ۴۵ کیلومتری مشهد، تصویر امام در خانه نوفللوشاتو و کارت عروسی در کنار آن.
عکس از محمـــــود بازدار
• دو نمونهی فوق بیت مرحوم آیت الله سید جواد خامنهای (پدر مقام معظم رهبری) را نشان میدهد. یکی از قابها بیعتنامهی اهالی خیابان احمدآباد مشهد است. مشهد، خیابان خسروی، کوچهی آیت الله خامنهای.
• یکی از تصاویر معروف امام در زیر درخت سیب، روستای نوفل لوشاتو. این نمونه در خیابان توحید مشهد و در یک خواربار فروشی قرار دارد.
• مشهد، خیابان خواجه ربیع، مسجد جوادالائمه، تصویر شهیدی در کنار تصویر امام.
• بهشت رضای مشهد، قبل از پاکسازی!
• باز هم همان بهشت رضای سابق، عکس شهید در کنار تابلوی نقاشی از تصویر مربوط به دیدارهای مردمی امام در پشت بام منزلشان درقم
• گلزار شهدای زاهدان، تصویر امام در اتاق کارشان در جماران.
چهارمین ویژگی این تصاویر این است که نام و آرم هیچ سازمان و ارگان و حتی ناشر و چاپخانهای در پایین این تصاویر نقش نبسته است و برخی از این تصاویر را میتوان به چشم نسخههای چاپی نایابی نگریست.
روبین وود زورث کاریس، خبرنگاری آمریکایی است که برای پوشش خبری دهه فجر سال ۱۳۶۴ به ایران آمد و این شانس را داشت که حضرت امام(ره) را در جماران ملاقات کند. او از همان ابتدای ورود به حسینیه از همه چیز حتی سیگارنکشیدن مردم در آن جمع و شیطنتنکردن دانشآموزان گروه سرود متعجب میشود و مینویسد که: «گویا همه برای یک کار خیلی جدی در این سالن جمع شدهاند.» روبین وود همه چیز را با جملاتی ساده و کاملاً فطری توصیف میکند، ازجمله لحظه ورود امام را: «احساس میکنم یک انرژی فوقالعاده از پشت سر او ساطع است که مرا به بالای بالکن میکشد.» او به شدت تحت تأثیر متانت امام قرار میگیرد و از اینکه آن حضرت هنگام شعاردادن مردم و سخنرانی دیگران که گاه شامل تعریفهایی از ایشان است، لبخند نمی زنند یا احساساتی نمیشوند و به اطراف نگاه نمیکنند، شگفتزده میشود و اوج دریافتش از سیمای امام را با این جمله نشان میدهد: «اگر روزی بخواهم فیلمی درباره مسیح بسازم، بیشک نقش مسیح را به این مرد خواهم داد.[۱]
نام مسیح همیشه تجسم پاکی، راستی، صفا و لطافت روح است چرا که قرآن او را به ما چنین نمایانده است. حتی واژآرایی این نام نیز از نوعی موسیقی لطیف و پر روح برخوردار است. به همین خاطر دوستداران مسیح همیشه چهرهای آرام با تبسمی نازک از او کشیدهاند هر چند که غالب این نقاشی ها که گاه دوستان ما نیز از آن استفاده میکنند، به مسیح، این مرد آسمانی شرقی، چهرهای با نژاد غربی بخشیدهاند، موهایی صاف و طلایی با چشمهایی روشن. بماند که پیروان او در آفریقا نیز او را سیهچرده و جعدین مو ترسیم میکنند و به خوبی میتوان فهمید که همه مسیح را از خود میدانند و بر اساس منطق «لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» به پیروان آخرین پیامبر نیز تعلق دارد. مهربانی، متانت، انرژی معنوی، جدّیت و فروتنی چیزهایی است که باعث میشود یک پیرو مسیح، سیمای او را در چهره امام ببیند. آنطور که از خاطرات روبین وود میتوان فهمید، او به طور حتم نمیدانسته که نام امام نیز مانند مسیح، روح الله است وگرنه شاید گمان به رجعت مسیح میبرد که این چنین دگرگونی عظیمی را بر روی زمین ایجاد کرده است. ما البته بر این گمان نیستیم که خمینی، مسیح است اما همه میدانند که انقلاب او به مانند دم مسیح زندگیبخش بود. مردم ما از آن زمان که امام را شناختند و تاثیر مسیحایی او را دریافتند، تصویر او را در برابر دیدگان خویش قرار دادند حتی آن زمان که این عمل جرم به حساب میآمد. برای اثبات این مدعا نیز نیازی به اقامه دعوا ندیدهاند چرا که میدانند اگر کسی به دیده انکار ننگرد و در مقابل کلام و حتی سیمای امام قرار گیرد، همان انرژی فوقالعادهای که زورث کاریس از آن سخن گفت، او را نیز به سوی خویش میکشاند.
نکته:
در بخشهای یک و دو سعی شده است که به این نکات توجه شود:
۱- پوسترهای نابی که بهخاطر تصویر و نسخه چاپی کمیاب هستند.
۲- قالبهای متنوع و متفاوتی که مردم تصویر محبوب خود را در آن چاپ و نصب کردهاند.
۳- عمق و تنوع حضور تمثال امام از سالهای دور و در مکانهای مختلف.
۴- علاقه و تلاش مردم به نگهداری تمثال حضرت امام علیرغم قدمت وکهنگی آن به عنوان تصویری مقدس.
۵- بررسی خمینیخواهی عظیم نه از نوع دولتی و سازمانی بلکه از جنسی مردمی.
به طور قطع این تصاویر جای بررسی بیشتری را دارند که از دید حقیر پوشیده مانده و شما میتوانید در صفحه نظرات، بهتر و کامل تر به آن بپردازید و باز به طور قطع شما نیز در اطراف خود از این تمثال ها بسیار دیده اید و ایمیل تصویری از آن ها ، می تواند یادداشت بعدی با این موضوع را برای همه ارادتمندان امام غنی تر نماید .
[۱] زیباترین تجربه من، خاطرات روبین وود زورث کاریس، ترجمه سیده خدیجه مصطفوی، موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی ضریح آفتاب.
اسم جلاله
حرف پیرامون اسم جلالهی الله فراوان است. اما در این یادداشت، همین نکته بس که این کلمهی مقدّس به واسطه ی جایگاه خاصّش در قرآن و مفاهیم عمیقی که در خود دارد
الله خصوصا بر سر در خانه ها و مساجد و به دست مردم زیاد ساخته شده و به تناسب مواد اجرا و دستخط سازنده، اشکال متنوع و صمیمی مختلفی به خود گرفته است.
• فرم های مختلف الله بر سر در خانهها دیده می شود. نمونههای متنوع بالا از مشهد، نیشابور، سبزوار و تربت حیدریه عکاسی شدهاند. خصوصا الله در آهنکاریها دارای فرمهای عامیانه، دوست داشتنی و متنوعتری می شود.
این لفظ جلاله البته خاصترین فرم خود را با پیروزی انقلاب اسلامی و به عنوان نشان رسمی جمهوری اسلامی ایران به خود میگیرد [۲].
جمهوری اسلامی ما
در اشعار امام عزیزمان میخوانیم:
«این عید سعید، عید حزبالله است/ دشمن ز شکست خویشتن آگاه است/ چون پرچم جمهوری اسلامی ما/ جاوید به اسم اعظم الله است.»
یا: «جمهوری اسلامی ما جاوید است/ دشمن ز حیات خویشتن نومید است» ، «جمهوری ما نشانگر اسلام است/ افکار پلید فتنهجویان خام است»
و یا: «بر پرچم جمهوری اسلامی ما، تمثال مبارک محمد باشد»[۳]
این ضمیر ملکی ما که امام بلافاصله پس از جمهوری اسلامی آوردهاند، جمهوری اسلامی را سخت از خود کرده و حقیقت هم همین است، هیچ نظامی و حتی هیچ جمهوریای اینقدر از آن مردمش نیست که جمهوری ما هست.
و باز این همان چیزی است که مردم آن را با بیان ساده هنری خود بیان کردهاند .آنان بلاواسطه و خودجوش با نقش کردن نشان جمهوری اسلامی، تعلق خود را به جمهوری اسلامی و البته تعلق جمهوری اسلامی را به خود نشان میدهند .آنهم با شیوهها و دستخطهای متنوع، منحصر بفرد و شخصی. قوانینی که ظاهرا نقش نشان جمهوری اسلامی را منحصر به سازمانهای رسمی دولتی میداند، البته شامل این امر نمی شود ، چرا که جمهوری اسلامی خیلی بیشتر از اینها متعلق به مثلا صاحب پیراهن دوزی یوسف است.
نکته جالب دیگر آن است که از قضا این امر منحصر به سالهای ابتدایی انقلاب نیز نمی شود و بسیارند نشانهایی که در سالهای اخیر بر سر در مغازهها و دیوارها نقش بسته.
به استثنای مواردی که متاسفانه به علت مسلح نبودن نتوانستهام از آنها تصویر بگیرم اینها برخی از مصادیق جمهوری اسلامی مردمی ماست :
• بالاهای جبل النور (کوهسنگی سابق)
• میدان شهدا ، ابتدای خیابان شهید هاشمی نژاد.
• یکی از کوچههای منتهی به خیابان آزادی که الان شمارهاش یادم نیست.
• رحل قرآن در یکی از فروشگاه های خواجه مراد!
• و این یکی سر در خانه ای در پس کوچه های خیابان طبرسی…
• آرم جمهوری اسلامی بر فراز مزار شهیدان در بهشت زهرا سلام الله علیها.
• سر در مدرسهای در کوهسنگی مشهد، انتهای خیابان شهید بهشتی.
• یکی از درهای بقعهی امامزاده سلطان ابراهیم، قوچان.
• ویترای زیبا و قدیمی در یک بقالی کوچک، بجنورد.
• تابلوی زیارت شهدا، گلزار شهدای بجنورد.
• آینهکاری آرم جمهوری اسلامی در حرم امامزاده پیرداوود، قمصر کاشان.
• مزار شهیدی در قبرستان عمومی روستای ابرده، شهرستان طرقبه شاندیز.
• روایتی متفاوت از آرم جمهوری اسلامی در امامزاده عبدالله، روستای زیارت، گرگان.
[۱] رجوع کنید به ترجمهی تفسیر المیزان-جلد۱- تفسیر سورهی حمد. [۲] رجوع کنید به مصاحبهی استاد حمیدی طراح آرم جمهوری اسلامی ابران. [۳] بادهی عشق، صفحه۸۶، موسسهی تنظیم آثار و نشر آثار امام خمینی (ره).
مطالب مرتبط: اللهی که آقا آورد…
والدین شهیدی با استناد به جمله امام که ((اسلام به شما شهید پروران افتخار می کند )) سر بلندی خود را با این جمله بر پیشانی خانه خویش ، انشاء نموده اند : (( عزیزم اصغر جان با شهادتت افتخار بزرگی نصیب خانواده ات نمودی .))
بعد از گذشت چندین سال، این افتخار همچنان بر تارک اهل آن خانه می درخشد.
• مشهد، خیابان آیت الله عبادی ، کوچهی شهید رحمانی.
• مشهد، بلوار شهید کامیاب، کوچهی درمانگاه حجتی.
و نمونهای دیگر از خانهی یک شهید که با تصویر شهید آراسته شده است.
• مشهد، چهارراه خواجه ربیع.
بچه های پایگاه بلال برای جذب نیرو تبلیغ کرده اند . تکنیک آنان فقط این کلیشه و رنگ نیست، بلکه تکیه شان بر سبقت بلال در اذان گویی برای پیامبر اسلام است . آری شعارهای تبلیغاتی هر دوره به ارزشهای رایج آن دوره نگاه می کند.
• مشهد، خیابان آیت الله کاشانی ، بعداز کوچهی یخدان.
و نمونهی دیگر از جذب نیروی پایگاه شهید حق بین که قبلا در خیابان شفق مشهد بر دیوار نقش بسته بود.
و دیوارهایی که یاد شهیدان و دفاع مقدس را هنوز در زیر فشار زمان و آفتاب بر روی خود حفظ کردهاند.
• مشهد، خیابان شهید نواب صفوی (پایین خیابان).
• مشهد، خیابان شهید نواب صفوی (پایین خیابان)
• مشهد، خیابان آیت الله عبادی.
• مشهد، خیابان آیت الله عبادی.
ما برندهی جنگ هستیم. (امام خمینی)
• مشهد، تپل محله.
بکشید ما را، ملت ما بیدارتر میشود. (امام خمینی)
• مشهد، خیابان آیت الله عبادی، کوچهی کارخانه کبریت.
• مشهد، خیابان طبرسی.
• تهران، خیابان استخر، کوچهی شهید مظفری خواه.
• مشهد، خیابان شهید نواب صفوی (پایین خیابان)
• تهران، خیابان استخر، کوچهی شهید مظفری خواه.
سه دیوار نوشته در سه نقظه از کشور، که به ترتیب یادآور ورود حضرت امام به ایران اسلامی، دوران زعامت ایشان و ارتحالشان است.
•سبزوار
عکس از زهــــرا وطن دوســــت شریـــــف
• مشهد، خیابان وحید.
عکس از محدثه فراهانی
• تهران، خیابان استخر.
هنوز البته در گوشه و کنار دیوار نوشتههایی از مجاهدین خلق (منافقین) نیز به چشم میخورد.
• مشهد، خیابان شهید نواب صفوی، پایین خیابان.
•گرگان، پشت مسجد جامع.
– بنی صدر اولین رئیس جمهور و البته نه آخرین خائن. شاید تبلیغات ریاست جمهوریاش در سال ۵۸ باشد.
• مشهد، خیابان مجد. • گرگان، خیابان ملل.
– رجایی، کسی که هنوز برای تشبیه یک نفر به یک خدمتگذار تمام عیار، بهترین گزینه است. شاید این عکسها هم به تبلیغات ریاست جمهوری او در سال ۶۰ برگردد.
•مشهد، خیابان مجد. •مشهد، خیابان سناباد. • مشهد، خیابان آخوند خراسانی (خاکی) .
•مشهد، خیابان سجادی.
• قمصر کاشان، دیوار بقعهی امامزاده پیرداوود. • مشهد، خیابان کوهسنگی.
• اصفهان، منطقهی ۳، کوچهی آفتاب.
– تصویر تبلیغات سومین انتخابات ریاست جمهوری از چهرهی مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله العظمی خامنهای.
• قمصر، کاشان.
• اصفهان، سبزه میدان.
– جلال الدین فارسی نیز یکی از کاندیداهای جدی ریاست جمهوری بود.
عکس از محمـــــد متَفق
• فریمان، میدان امام خمینی، دیوار ساختمان شهرداری.
– تمثال شهیدان والامقام و مجاهد سید مجتبی نواب صفوی، سید محمدرضا سعیدی، آیت الله غفاری، آیت الله سید محمد باقر صدر که بر دیوار مدرسهای در خیابان علوی کاشان نقش بسته است.
• کاشان، خیابان علوی، مدرسهی شهید سعیدی.
– بهشتی، کسی که خود به تنهایی یک ملت بود.
•مشهد، کوچه شوکتالدوله، دیوار حسینیهی کاشمریها.
– و تمثال شهیدانی که نمونههای آنها بسیار است…
•مشهد، کوچهی شفق. •مشهد، خیابان سناباد. • مشهد، خیابان شهید مطهری جنوبی.
• مشهد، خیابان آیت الله عبادی.
• مشهد، دریادل، خیابان هاتف.
• مشهد، خیابان خرمشهر، دارخوین.
عکس از مرجانــــــــه رنجبـــــــــر
• تهران، بهشت زهرا سلام الله علیها.
– معلم تاریخ، مجاهد شهید، دکتر علی شریعتی.
– رجوی: سرکردهی فراری و قهرمان پوشالی گروهک مجاهدین خلق. تصاویری یادگاری از روزهای تکاپوی منافقین برای جذب و سازماندهی جوانان مشهدی در سالهای ۵۷ و ۵۸، خصوصاً در خیابانهای دانشجوخیز!
•مشهد، خیابان سلمان. •مشهد، خیابان دانشسرا.
مطالب مرتبط: سیمای مسیحایی ۲ (شابلونها)
اگر یک روز که میخواهیم در راه بازگشت از محل کار مثل هر روز از خیابان اصلی به فرعی بپیچیم، مثل همیشه مسجد را رد کنیم و بعد در انتهای چند کوچهی پایینتر به خانه برسیم، ناگهان متوجه شویم که ورودی اولین فرعی با زنجیر بسته شده، یک دکهی نگهبانی گذاشتهاند و برای ورود به کوچه بلیط میفروشند و تازه وقتی وارد میشویم ببینیم در کمرکش کوچه، روی دیوار یکی از خانهها شیشه کشیدهاند و از اطراف، آن را نورپردازی کردهاند و جلوی آن زنجیر طلایی یا طناب مخملی سرخ کشیدهاند تا کسی به آن نزدیک نشود، شاید تازه متوجه شویم که دیوار نوشته روی آن آنقدر مهم است که باید به شکلی حفظ، و برای نسل آینده از آن نگهداری شود، یا متوجه شویم بر دیوار دیگری از کوچه، تصویری از چهرههای انقلابی یا حتی ضدانقلابی(!) نقش بسته که میتواند سندی پرارزش برای ثبت تاریخ انقلابمان باشد.
بسیارند دیوار نوشتههایی که توسط مردم نوشته شده است تا با افتخار نشان دهند که این خانه، خانهی یک شهید است یا به همهی دنیا بفهمانند که در جنگ پایداری خواهند کرد، یا یکدیگر را به رفتن به جبهه و تبعیت از امر امام دعوت کنند و یا تصویر و جملات امام و شهیدان را نصبالعین هر روز رهگذران قرار دهند…و ما این همه گرافیتی با عظمت و ریشهدار را به جای بازسازی، رنگ زدهایم و پر از لوزیها و مربعهای زرد و آبی کردهایم.
شاید اگر برخی صاحبخانهها مردانگی نکرده بودند و پای شعار و شابلون روی دیوارشان نایستاده بودند، امروز همین چند دیوارنوشته هم باقی نمانده بود.
دربارهی این دیوارها میشد و البته هنوز هم میشود چند کار کرد. اول شناسایی و ضبط نمونه، دوم پژوهش میدانی و تدوین تاریخ شفاهی هر دیوار. مثلا اینکه این دیوار را چه کسی، چه هنگامی و در چه شرایطی خلق کرده؟ چه کارکردهایی در محلّه داشته؟ چه خاطراتی از این دیوار و خالقش موجود است؟ خالق اثر کجاست و چه میکند و… سوم دستهبندی و برنامهریزی برای ترمیم و تکنیکهای احیا، چهارم ترمیم آنهایی که ممکن است و پنجم انتقال دیوارهایی که دارای ویژگیهای برتری نسبت به سایرین هستند به موزه. بدیهی است برخی از دیوارها هم که از ویژگیهای بسیار کمتری برخوردارند در این برنامه نخواهند گنجید و البته زحمت بسیاری از این دیوارها را مدیران زیباسازی شهری کشیدهاند تا برای نسلهای آینده مشکل احیاء و انتقال پیش نیاید!
دیوارها اگر گلی و آجری هم باشند، سنگ صبور اتفاقات گذشتهاند و با نگاهی به آنها میتوان چهرهها و خاطرات تلخ و شیرین فراوانی را به یاد آورد.
دیوارها صبورند و حافظه بلندمدتشان قابل اعتماد است. به جز چهرهی یک نفر که مردم یک شبه آن را از دیوارها زدودند، دیوارها تمام این امانتها را به خوبی نگاه داشتهاند .
به هر حال دیوارها خود به خود اصراری برسانسور اطلاعاتشان ندارند، چرا که میدانند گذشت زمان بر قبح چهرهی بدکاران و عزت سیمای نیکان خواهد افزود و این خود یکی از سنتهای سراسر عبرت تاریخ است .
وَ لِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ یَمْحَقَ الْکافِرِینَ/ال عمران۱۴۱