تجربه‌ی من از رنگ تمام پلاستیک، به اول دهه‌ی ۷۰ بر می‌گردد. تجربه‌ای که در اواسط دهه‌ی ۸۰ با ابتلای تبلیغات ما به سرطان بنر، برای خیلی‌ها تمام شد. البته برای برخی هم مانند دوست هنرمندم احمد منصوب هنوز ادامه دارد.

احمد منصوب که به اعتقاد من هنر و تبلیغات مشهد در عرصه‌ی ایثار و شهادت در دهه‌ای که هنرمندان قبل کم کارتر شده بودند، مدیون اوست، هنوز مردانه دست به رنگ و قلم دارد.شاید اگر خدا بخواهد مطلبی مستقل درباره‌ی او بنویسم.

رنگ تمام پلاستیک را اگرچه کارخانجات زیادی تولید می‌کردند، اما برندی که همه‌ی نقاشان بر کیفیت آن متفق‌القول بودند، رنگ گوزن نشان کارخانه‌ی کیمیا بود. این رنگ بسیار با دوام و با ثبات بود کار با آن آسان و بی‌دردسر. بگذریم که این اواخر با سابقه‌ی ذهنی من، کیفیت ابتدایی را نداشت و رنگدانه‌ها و رزینش کاملا تغییر یافته بود . مثلاً در رنگ سیاه و بگذریم که بر اساس شایعات گاه با بازار آن بازی‌هایی هم می شد و به شکل رنج آوری نایاب و گران می‌شد مثلاً رنگ آبی آن. امّا به هر حال نقاشان در دوره‌ای در هیچ خانه‌ای جز این خانه را نمی‌کوفتند.

سال‌هایی که در آموزش و پرورش بودم حتی شایعاتی افسانه‌وار پیرامون آن مشهور بود. به این رنگ مجازاً فرمول آلمان (!) هم می گفتند و می گفتند فرمول آن فرمولی کاملا سرّی و اعجاب‌انگیز است که کارخانه با افزودنی‌هایی آن را از دسترس دیگران دور نگه می‌دارد که البته این حرف‌ها پر بیراه هم نبود.

به هرحال رنگ کیمیا بر گچ و سیمان و سنگ و پارچه خوش می‌نشست و قوّت جوهری آن بعلاوه‌ی لطافت رزینش به هنرمند اجازه می‌داد حتی در تابلو‌های کوچک و پرداخت‌های ظریف از آن بهره ببرد.

پرده‌های نقاشی ما نوعاً برزنت نخی یا متقال بود که بر حسب دوام و ضرورت مانایی اثر از آن بهره می جستیم. همه بلا‌استثنا پارچه را کلاف می‌کردند اما من که اصلا فضای چنین کاری را نداشتم، پرده‌ها را روی زمین پهن می‌کردم. دوستان البته معمولا این کار را خطا می‌دانستند و از نتیجه‌ی آن متعجب می‌شدند. اما چاره ای نبود جز رسیدن به یک فرمول خودساخته. پرده‌های من روی موکت‌های نمدی پهن می‌شد، آستری سفید می‌خورد، آزادانه آب می‌رفت و جمع می‌شد و وقتی بعد از اتمام همه مراحل کار آن را جمع می‌کردم به موکت نچسبیده بود.

طراحی امّا با اوپک انجام می‌شد. از آنجا که طراحی در ابعاد بزرگ خطای بسیاری می‌دهد استفاده از ابزار کمکی برای ترسیم خطوط اصلی لازم بوده و هست. این کار را برای پرده‌ها یک اوپک کوچک و ارزان قیمت دست‌ساز به عهده داشت و برای دیوارها، اورهد‌های امانتی!

قلم‌های تخت، سطل‌های بزرگ و کوچک و چرتکه ها، شب‌های فراوانی همدم سکوت و تنهایی شب‌های کارگاه بودند. کار سخت نقاشی شهدا و خستگی‌اش جلا بخش بود و حسّ پایان یک شب پرکار را مانند پایان یک شب پرعبادت دوست داشتنی می‌کرد.