در پایان سال۹۳ توفیق بود تا درجمع فعالان فرهنگی مشهد و در قرارگاه فرهنگی ولی امر، دقایقی از بیانات استاد اخلاق حجت الاسلام والمسلمین نظافت بهره ببریم.
ایشان در بخشی از صحبتهایشان فرمودند: بهشتی که من در آن نباشم، درش را گل بگیرند. اصلا می خواهم آن بهشت نباشد. اول باید به فکر نجات خودمان باشیم. نمیتوانیم بگوییم عیبی ندارد. من میروم جهنم تا به این وسیله دیگران بروند بهشت. خدا فرمود: قوا انفسکم واهلیکم نارا.
این شده حکایت بعضی از فعالان فرهنگی ما!
آنقدر از عیبهای جامعه می گوییم که عیب خودمان را فراموش میکنیم.
اول زمان ارتباط مستقیمشان با خدا کم میشود، شاید بگوییم ما داریم فعالیت اقتصادی میکنیم تا مستقل باشیم برای خدا. درست! اما آن عبادتی که گفته اند بخشی از روز را به آن اختصاص دهید ارتباط مستقیم است. بعد کم کم در عبادت به فکر فعالیتشان هستند، بعد موعظه نمی شنوند، بعد خانوادهی آنها هم به واسطه ی آنها شقی می شوند.
من در نمازم دارم به منبرم فکر می کنم و تو داری به پوسترت فکر میکنی. نه خیریدر این منبر خواهد بود و نه در آن پوستر!
ما در ظواهر همیشه حرف اول را میزنیم. من لباس پیغمبر پوشیده ام که بهتر از آن وجود ندارد، خانم های ما حجاب برتر دارند، شما ظاهرتان اسلامی است… اما در باطن کار لزوما حرف اول را نمی زنیم. آیا اخلاق ما، حسادت نکردن ما، نظم ما هم اسلامی است؟
ثبت ديدگاه