بسم الله الرحمن الرحیم
ابتدا دو بریده از بیانات حضرت آقا را، نقل به مضمون، خدمت شما عرض کنم؛
یکی مطلبی که در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی، فصل ولایت، آمده که حتما ملاحظه کردهاید؛ میفرمایند: :«وقتی کسی میگوید ولایت، همه ذهنشان اول به سمت ولایت امیرالمؤمنین میرود. اما در واقع، ولایت در یک جامعه اسلامی، دوستی و یکپارچگی و دست به دست دادن آحاد یک جامعه است.»
بعد اشاره میکنند به آجرهای سقف مسجد امام حسن مجتبی، که ظاهرا در حال ساخت بوده و آن را مثال میزنند؛ که چطور آجرها در ضربی سقف، کنار هم محکم نشستهاند و دست به دست هم دادهاند. این میشود ولایت. که اگر یکی از آنها جدا بشود، باعث ریزش بقیه و سست شدن بنا میشود. گویی بدون این نوع ولایت، مشمول ولایت امیرالمؤمنین و ولایت الهی شدن بیمعناست.
مطلب دوم که گمان میکنم در مقدمه پیشوای صادق آمده، تصویری است که آقا از تشکیلات در جامعه اسلامی ترسیم میکنند. میگویند: «تشکیلات اسلامی باید افرادی را که متوقف هستند و حرکت ندارند، به حرکت در آورد. در سطح بالاتر، باید آنهایی که حرکت دارند اما کند هستند را، شتاب دهد. و بالاخره در سطح عالیتر، کسانی که حرکت پرشتاب دارند را با یکدیگر مرتبط و متصل نماید.
این دو، نمونههایی بود از زیربنای ایدهای که شد، نهضت مردمی پوستر انقلاب؛ و البته ایدههای دیگری، مانند استقلال هنرمند از زد و بندهای سیاستبازان، تیم شدن و گروهی کار کردن هنرمندان، ارتباط هنرمند تجسمی با حلقه های پیشین، مانند اهل محتوا و حلقههای بعدی، مانند اهل نشر و توزیع، حضور به هنگام و نقشآفرینی هنرمند در جامعه، حفظ کرامت و حقوق شخصی و عزت هنرمند، کمک به رشد و ارتقا و تجربه و دیده شدن دوستان و…
اینها و خیلی اصول دیگر، در واقع ایدهی عالیای بود که نهضت بر اساس آن شکل گرفت. اما آنچه ما امروز بعد از سیزده سال شاهد آن هستیم، یک اجرای ناقص از آن ایده عالی است. این را عرض کردم که تذکر بدهم، نهضت را نباید با وضع موجودش قضاوت کنیم. باید هدف درستی را که هنوز پیش رو دارد ببینیم.
علت ها هم مختلف بوده که آن ایده تماما جامهی اجرا نپوشیده. از نقطه ضعفها و کمکاریهای کسی مثل بنده، تا نبودن امکانات، تا یک جاهایی عدم باورمندی برخی دوستانمان – که واقعا گاهی سرعت ما را گرفته، چون باور نداشتند میشود بدون اتکاء و وابستگی، به شکل مردمی و پایتخت گریز، یک شبکه بزرگ درست کرد و برای مردم کار کرد – تا بودجههایی که وظیفه داشتند به یک حرکت مردمی حرفهای بدهند و ندادند و حتی بعضا، بودجههایی که صرف شد تا این ولایت جمعی سست شود – که بعضی دوستان در همین جلسه یادشان هست این را – و…
اینها و خیلی دلایل دیگر باعث شده، فقط برخی از اهداف محقق شود که البته همین هم خیلی توفیق بزرگی بوده بحمدالله.
در این سیزدهسالی که گذشته، و از روزی که نهضت یک جمع بیست و چندنفره از چند استان بود و دوستان موسس، در اولین نشست خبری به من گفتند به عنوان دبیر کار کن، تا امروز، هرچه گذشته مطمئنتر شدهام – و گمان میکنم دوستان قدیمیتر هم همینطور باشند- که اصل راه به لطف خدا و حضرت ثامن الحجج درست بوده و هست. و اصول اولیه، مدام درستتر و محکمتر به نظر میآید. البته اشتباه در حرکت یا یافتن مصداق یا… بوده قطعا. اما دوستان عزیز! در اصل حرکت شک نکنید.
مدت سه سالی هست که از استاد و دوستان تقاضا کردهام مسئولیت را تحویل بدهم، که البته بخاطر کرونا و برخی مسائل، این روند بطول انجامید، ولی من امروز خوشحالم و خدا را شاکرم که در حالی این مسئولیت را تحویل برادران عزیزم میدهم، که دیگر آن باور هم درست و محکم شده. در بیرون هم، این شبکه اعتبار پیدا کرده به لطف خدا، بزرگوارانی که در مدیریتهای مختلف فرهنگی و هنری کشور قرار دارند، روی آن حساب میکنند.
چند خواهش از دوستان تشکلها دارم؛
اول اینکه با دبیران و اساتید شبکه همراهی و همکاری کنید. خیلی از کارهای ما، بخاطر همراهی نکردنها عقب افتاد.
دوم اینکه هویت جمعی و ولایت جمعی را محافظت کنید. بعضی اتفاقات، رویدادها و وعدهها... از بیرون برق میزند و دلفریبی میکند. اما نتیجهاش، از هم پاشیدگی است؛ حالا که تجربه هم کردیم چندبار. خیلیها آمدند – از مدیر و غیر مدیر – و کم لطفی کردند. بودجههایی را نادرست هزینه کردند. در حرکت شبکه خلل ایجاد کردند و انرژی بچهها را هرز بردند. آنها و بودجهها و مدیریتها و ارتباطاتشان رفت و تمام شد. اما بحمدالله، همچنان این شبکه پابرجاست؛ لذا تقاضا میکنم گول برق زدنها را نخورید.
امروز در گام دوم نهضت، باید برای نسل جدید جوانان هنرمند، فضای صحیح و اصولی را باز کنیم. همانطور که بزرگترها این کار را برای ما انجام دادند.
چند تشکر و طلب حلالیت هم دارم و عرضم را تمام میکنم.
اولا مثل همیشه، خالصانهترین و صمیمانهترین تشکر را از محضر حضرت رضا علیه السلام دارم که حقیقتا در اصل شکلگیری و روند رشد شبکه، یاریگر همهی ما بود. موانعی که به لطف حضرت رفع شد یا فضاهایی که در بنبستها، به روی بچهها باز شد و حتی از حضرت ممنونیم بخاطر چیزهایی که میخواستیم و برآورده نشد و بعدها فهمیدیم چه لطفی کردهاند و چه خطری، از سر شبکه رفع شده.
تشکر دوم را از استاد بزرگوارمان، استاد نجابتی، دارم که حقیقتا از آن روزی که در زمستان سال ۹۰، تجربه و الگو و هنرمندان نهضت را خدمت ایشان ارائه و معرفی کردیم، به عنوان یک برادر بزرگتر و نسبت به شبکه، بعنوان یک پدر، علیرغم مشغلهها همیشه پای کار بودهاند و راهنمایی و مدیریت کردهاند. و از حضور ایشان، بخاطر اذیتها و کمکاریهای این چند سال، که شخص بنده داشتهام حلالیت میطلبم.
سومین تشکر را از همه شما و همه فعالان و یاریدهندگان نهضت دارم. همه تلاش کردند و خالصانه هم بود. برخی از عزیزان حتی نامشان جایی نیامده و نمیآید، چون خوش ندارند. من گاهی به بعضی میگویم مطمئنم، بخشی از توفیقات این جمع، بخاطر فلان حضور خالصانه و بیریای تو بوده. اگر چه به فراخور وظیفه، ریاها مال بنده بوده همیشه!
از شما و همه بچهها هم طلب حلالیت دارم. اگر برخوردی شده و نابجا بوده، حلال کنید. اگر برخوردی شده که لازم بوده، بنده موظف بودهام و واجب بوده که برحسب وظیفه انجامش دهم، اما در شکل و میزان آن، اشتباهی رخ داده عذرخواهم. از خانوادههایی که همه ما را در این حرکت جهادی همراهی کردهاند، باید ممنون باشیم. ان شاءالله ماجور باشند.
در پایان، امیدوارم این تجربهها و تحمل سختیها و نارساییها، ما را بسازد برای اینکه در دولت حضرت حجت علیه السلام، به دردی بخوریم. والسلام علیکم و رحمت الله.
ثبت ديدگاه