مجسمه شاه، نماد ظلم بود و سرنگون شدنش، تنها و تنها نمادی بود برای مبارزه با ظلم، تا سرنگونی نهایی. آرمانی که برای رسیدن به آن راه زیادی را رفته ایم اما هنوز با آن فاصله داریم.
نمیدانم چه به خورد ما داده اند که خیال می کنیم سرنگون کردن ظلم یک دکمه دارد که آن را امام باید زده باشد! یا امروز رهبر انقلاب باید آن را بزند و ناگهان آن اتفاق نهایی رخ دهد. حال آنکه سرنگونی ظلم ده ها سال مبارزه می خواهد و چندین نسل تلاش می طلبد.
آن هم ظلمی که در عرصه های مختلف قرن ها ریشه دوانده و هر روز خود را به شکلی در می آورد. برای قدرت یافتن بیشتر، به ثروت های مردم دست می اندازد و برای تضمین و بقای آن ثروت، در حاکمیت حضور پیدا می کند و با رای مردم بالا می رود. ظلمی که برای پشتیبانی خود در فضای قانونگذاری، تخم و ترکه خود را در مجلس نفوذ می دهد و آنان را در فضای رسانه به ترور امید مردم می‌گمارد.
تیم طراح پوستر (سلطه صندلی) با هوشمندی به بیان این واقعیت می پردازد که اگر چه نظام ظلم سرنگون شده اما خود ظلم هنوز در حال مبارزه برای تسلط بیشتر است و مردم هنوز با ابزار انقلاب با آن مبارزه متقابل کنند.
در این اثر، نیمی از پایه های یک صندلی اشرافی بزرگ هنوز پابرجاست و سیل مردم با تأسی به امام و رهبرشان و با همان شور و شعور و شعار انقلابی، در حال تلاش برای سرنگونی کامل آن هستند.
در این پوستر، دو نکته قابل توجه است.
اول اینکه بازی سلطه، بازی پیچیده و چند وجهی است. گاهی انسان یا جریان سلطه جو، آنقدر خود را پشت عناوین و ارزش ها و جایگاه های نظام و انقلاب قایم می کند که جدا کردن و تمیز دادن خوی سلطه گری از منش انقلابی بسیار مشکل می شود.
این جاست که مبارزه، جسارتی را می طلبد که از یک هنرمند انقلابی توقع آن می رود. و خالق این اثر، چه در تصویر و ادبیات پوستر سعی بر دریدن پرده های آبرو از چهره ی زشت سلطنت طلبانه ی برخی انقلابی نماها دارد.
و نکته دوم آنکه باید به یاد داشته باشیم این صندلی اشرافی، به نوعی در درون هر کدام از ما پایه فروبرده و زمانی جامعه ما از سلطنت طلبی پاک می شود که خوی سلطنت طلبی، اشرافی گرایی، عافیت خواهی و راحتی گزینی در تک تک ما سرنگون شود. وگرنه هرگاه زمینه ای فراهم شود، ما هم یکی از همان خائنان سلطه گر خواهیم شد.
.
برای تیم جسور و کاربلد طراح پوستر (سلطه صندلی) آرزوی دوام توفیق دارم و دعا می کنم در اجر شهیدان راه آزادی شریک باشند.
.