در آخرین سال عمر شریف امام، مرحوم حاج سید احمد خمینی نامه ای به ایشان‌ مینویسد، از نابسامانی تدوین و نشر سخنان امام در مطبوعات و رسانه‌ها گلایه می‌کند، نمونه‌هایی را ذکر می‌‌نمابد و ضرورت تشکیل موسسه‌ای برای تنظیم و نشر آثار حضرتش را متذکر می‌شود. امام طی حکمی دستور تاسیس موسسه تنظیم و نشر آثارش را صادر و مدیریت آن را به سید احمدآقا واگذار نمود. و پس از درگذشت مرحوم حاج سید احمد خمینی، این مسئولیت را سید حسن به ارث برد.

سال‌های اول، سال‌های پر محصولی بود. در اولین روزهای پس از ارتحال امام، کتب منتخب اشعار، آلبوم‌های عکس، نامه‌ها و پیام‌های حضرتش به دست مردم و علاقمندان امام در داخل و خارج کشور می‌رسید.
عناوین متعدد طبع شامل آثار و خاطرات و ادبیات برای بزرگسال و کودک،… اشعار و بیانات من‌جمله سری کتاب‌های موضوعی (تبیان)… همچنین مجلات حضور، برگزاری کنگره‌ها و نمایشگاه ها و تاسیس فروشگاه‌ها و نمایندگی‌های متعدد در کشور،  گوشه‌ای از فعالیت‌های این موسسه تا اواسط دهه هفتاد بود که من شخصاً به خاطر دارم و از آن بهره برده‌ام.
آنچه بیشتر وجهه‌ی توّجه من است، محصولات ستاد ارتحال امام، بویژه پوسترهای آن در سال‌های‌ اولیه است.  معمولاً محتوای این پوسترها، عکس‌های دیده نشده از امام و آثار بی‌نظیر و پراحساس نقاشی و گرافیک از هنرمندان برجسته بود که غالباً در یادها جاودانه گردیده است.

این روند مبارک دیری نپایید. طی سالهای بعد تا کنون پوسترهای پر تیراژ ستاد ارتحال، بلحاظ گرافیکی دارای محتوایی ضعیف بوده. گرافیک‌های سخیف فتوشاپی که برای مغرضان و بهانه جوها به یکی از دو مثال ابتذال در تبلیغات دولتی بدل شده است. قریب دو دهه است که حتی یک پک پوستر نمایشگاهی یا کارت پستال از تصاویر امام به چاپ نرسیده. و حتی فایلهای مناسب برای چاپ هم در فضای مجازی در اختیار مردم قرار نگرفته است. امروز حتی یک فایل دیجیتال با کیفیت از  تصاویر امام در وبگاه‌های موسسه قرار نگرفته.
کتاب شکوه شمس که طبق آنچه جسته‌ایم موسسه قصد ندارد‌ کتاب دیگری جز آن به چاپ برساند، مجموعه‌ای ناقص و نارسا از تصاویر امام است که دارای صفحه آرایی وگرافیکی ضعیف و دور از شأن‌ است.

از نشر دیجیتال و سایتهایی که باید آثار را به بهترین وجه در اختیار محققان و علاقمندان سراسر جهان قرار دهد، بر اساس احتیاط چیزی نمیگویم چون ورود تخصصی به آن نداشته ام. اما طی این سال‌ها همیشه نیاز خود را از سایت های دیگری مرتفع ساخته‌ام. همانطور که دیگر عاشقان امام در وبگاه‌ها و خبرگزاری‌ها سعی در رفع بخشی از این فقر تصویری با ظرفیت‌های خودشان داشته اند.

من اگر چه قصد ندارم بر فعالیت‌های این سال‌های موسسه، یکسره خط انکار بکشم. اما از آقایان خمینی و انصاری چند سوال دارم:

از آنجا که آرشیو عکس‌های امام رسما به شما تعلق دارد، آیا نباید شما را مسئول این قحطسالی تصاویر امام در این روزگار دانست؟

حتی اگر فرض کنیم بناست بیست سال بعد، همانطور که همه را با یک بنای آنچنانی انگشت به دهان گذاشتید، در عرصه تولیدات هنری و رسانه‌ای نیز چنین کنید، آیا گمان نمیکنید تا آن روز و در این دوران خطیر و تحولات بزرگ، نشر اندیشه‌ی امام در جهان دچار خسارات جبران ناپذیری می‌گردد؟

من به اینکه چقدر بودجه دارید کاری ندارم. اصلا هر چه بیشتر، بهتر. ولی در قاموس مدیریت شما، غیر از بتون و کاشی و گچ، اولویت دیگری وجود ندارد تا بودجه‌ی خود را صرف آن کنید؟

جدای اینکه بنای حرم ربطی به شخصیت و سیره‌ی امام راحل دارد یا ندارد، این هجو گاه و بیگاه که در کتیبه ها و آرایه های آن موج میزند، که گاهی به حروف چینی کامپیوتری رسیده و گاه پیرو هیچ مکتبی از هنرهای اسلامی-ایرانی نیست، از کدام مدیریت سرچشمه میگیرد؟

موسسه و ستادی که هر سال قرار است تولید پوستر در تیراژ میلیونی داشته باشد، به راحتی میتواند با بدنه هنرمندان متخصص و متعهد تعامل کرده و مانند سال‌های نخست، اثر فاخر تولید نماید.
آیا هنرمندان متعهد و دلسوز حق دارند این تولیدات سبک و غیرحرفه ای و عرض‌بر را یا حاصل ناتوانی شما و یا حاصل یک تعمد و بی اعتقادی عملی به نقش هنر در ترویج اندیشه امامشان بدانند؟


انتشار این یادداشت در:

خبرگزاری فارس
شبکه اطلاع رسانی  دانا